English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1107 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
embryonic membrane U ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
operating bridge U پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
office U اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
offices U اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
bed drop or bod fall U اختلاف سطح کف نهر دردوطرف ساختمانی که روی نهر ساخته میشود
cleck U ازتخم در اوردن
agamic U بی نیاز ازتخم نر
preovulatory U واقع شونده درمرحله قبل ازتخم گذاری
praecocial U درباب پرندگانی گفته میشودکه جوجههای انهاهمین ازتخم ...قوت دارند
egg tooth U نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
an ovoviviparous animal U جانوری که دردرون شکم تخم می گذاردوبچه خودرادرهمانجا ازتخم بیرون می اورد
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
parasyntetic U مشتق
anti derivative U ضد مشتق
formant U مشتق
offshoots U مشتق
derivatives U مشتق
offshoot U مشتق
paronym U مشتق
paronymous U مشتق
derivative U مشتق
derive U مشتق کردن
to d. itself U مشتق شدن
calcic U مشتق ازاهک
differential equations U معادلات مشتق
derived field U فیلد مشتق
autologous U مشتق از خود
derives U مشتق کردن
formative U کلمه مشتق
derivations U مشتق گیری
derive U مشتق شده از
derives U مشتق شده از
deriving U مشتق کردن
deriving U مشتق شده از
derivation U مشتق گیری
differentiator U مشتق گیر
differentiate U مشتق گرفتن
spiritous U مشتق ازالکل
silicic U مشتق از سیلیس
branches U مشتق شدن
branch U مشتق شدن
second derivative U مشتق دوم
denominators U مشتق کننده
denominator U مشتق کننده
parasyntetic U مشتق و مرکب
parial derivative U مشتق جزئی
differentiation U مشتق گیری
differentiates U مشتق گرفتن
diphyletic U مشتق از دو نیا
differentiating U مشتق گرفتن
patronymic U مشتق از نام پدر
Y' U مشتق ایگرگ [ریاضی]
partial derivative U مشتق پاره ای [ریاضی]
Y prime U مشتق ایگرگ [ریاضی]
partial derivative U مشتق جزیی [ریاضی]
analysis U مشتق وتابع اولیه
derived demand U تقاضای مشتق شده
romanesque U مشتق از زبان لاتین
adscititious U مشتق از عامل خارجی
deverbative U مشتق شده از فعل
second derivative U مشتق مرتبه دوم
deriving U نتیجه گرفتن مشتق شدن
deverbative U بصورت مشتق استعمال شده
differential equation U معادله متغیر مشتق چیزی
derives U نتیجه گرفتن مشتق شدن
matronymic U اسم مشتق ازطرف مادر
derive U نتیجه گرفتن مشتق شدن
differentiable function U تابع مشتق پذیر [ریاضی]
potash U کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب
chains U مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
tartarous U دردی شکل مشتق از درده شراب
thallium U عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
denominative U مشتق ازاسم یاصفت موجب تسمیه
adrenal U مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
phonrtic drill U مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
chain U مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
kiosks U مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
kiosk U مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
acro U پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acaro U کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی
acr U پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
mellowing U رسیده
mellow U رسیده
mellows U رسیده
consummating U رسیده
ripe U رسیده
headed U رسیده
ripest U رسیده
consummate U رسیده
mellowed U رسیده
consummates U رسیده
riper U رسیده
consummated U رسیده
aceto U پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی
epithelioma U غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
structural U ساختمانی
structurally U ساختمانی
organic U ساختمانی
building line U بر ساختمانی
constructional U ساختمانی
full-fledged U بالغ رسیده
approved U به تایید رسیده
authorized <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
overdue U موعد رسیده
approvingly U به تایید رسیده
climactic U باوج رسیده
full fledged U بالغ رسیده
Inc U به ثبت رسیده
passed <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
in- U :رسیده امده
in U :رسیده امده
maturation U رسیده شدن
jack in office U رسیده است
knee high U بزانو رسیده
ripely U بطور رسیده
new arrived U تازه رسیده
new come U تازه رسیده
over ripe U زیاد رسیده
in wards U کالای رسیده
floor length U رسیده بکف
culminant U باوج رسیده
overripe U بسیار رسیده
authorised [British] <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
full U بالغ رسیده
imported U کالای رسیده
import U کالای رسیده
allowed <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
It's time U وقتش رسیده که
fullest U بالغ رسیده
approved <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
importing U کالای رسیده
agreed <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
achromat U کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
achromato U کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
tetra U پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
tetr U پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
contractors plant U ماشینهای ساختمانی
structural member U عضو ساختمانی
component U جزء ساختمانی
site U زمین ساختمانی
structural steel U فولاد ساختمانی
building sites U کارگاه ساختمانی
structural timber U الوار ساختمانی
sites U زمین ساختمانی
basic construction unit U واحد ساختمانی
structural joints U درزهای ساختمانی
components U جزء ساختمانی
structrual stability U استحکام ساختمانی
structrual stability U ثبات ساختمانی
building site U کارگاه ساختمانی
grillage U شبکه ساختمانی
site office U دفتر ساختمانی
structrual steelwork U فولاد ساختمانی
structual engineering U مهندس ساختمانی
structural drawing U نقشه ساختمانی
structural factor U ضریب ساختمانی
member U جزء ساختمانی
members U جزء ساختمانی
structural draftsman U نقشه کش ساختمانی
structural crack U ترک ساختمانی
structural concrete U بتن ساختمانی
construction joints U درزهای ساختمانی
building unit U واحد ساختمانی
ashler U سنگ ساختمانی
ashlar U سنگ ساختمانی
monumentality U عظمت ساختمانی
site building U زمین ساختمانی
sited U زمین ساختمانی
sited U کارگاه ساختمانی
timber U چوب ساختمانی
site U کارگاه ساختمانی
contractors yard U واحد ساختمانی
to found a building U ساختمانی بینادکردن
construction joint U درز ساختمانی
sites U کارگاه ساختمانی
building work U کار ساختمانی
Construction works . U عملیات ساختمانی
constructive U مفید ساختمانی
artificial stone U سنگ ساختمانی
building operations U عملیات ساختمانی
building material U مصالح ساختمانی
basic unit assembly group U گروه ساختمانی
building limes U اهک ساختمانی
echoed U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
indent U سفارش رسیده از خارج
indenting U سفارش رسیده از خارج
intersection point U نقطه بهم رسیده
pensionable U وقت بازنشستگی رسیده
bequest U ارثی که بنابوصیت رسیده
saturant U بحد اشباع رسیده
Did it ever occur to you that … U تا کنون بفکرت رسیده که ...
raised to the purple U بپایه مترانی رسیده
inwards U واردات کالای رسیده
indents U سفارش رسیده از خارج
elvis has left the building <idiom> U [نمایش به اتمام رسیده]
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1popsicle
1construed
1گج
1The outright abolition of the death penalty.
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com